به گزارش مشرق خبر نوشت، مادر اشک هايش را زير آستين لباسش پنهان کرده بود که مبادا پسرش ببيند، پسر پرانرژي اش. وقتي داشت مي رفت، انگار قرار نبود ديگر پسرش را ببيند. وقت خداحافظي، دست پسرش را يک بار ديگر گرفت و آرام و بي صدا از در بيرون رفت و دزدکي در گوشه اي ايستاد. پسر پر انرژي، با تک تک ميهمان ها دست مي داد تا بدرقه شان کند، آنها که براي گودباي پارتي اش آمده بودند. جاي خيلي ها خالي بود، خيلي از بازيکنان تيم ملي و خيلي از مسئولان فدراسيون فوتبال. مراسم، مراسم خداحافظي افشين قطبي بود، همان پسر فعال و اکتيو خانم سکينه عليشاهي، همان مادري که بابت دوري دوباره پسرش اشک هايش را پنهان مي کرد. افشين انگار براي گودباي آخر، بيش از همه شور و اشتياق داشت. اولين نفر آمد، آخرين نفر رفت. او امضا مي داد، عکس مي گرفت و سخنراني مي کرد. هر وقت ميکروفن به دستش مي افتاد از دوستان نزديکش تشکر مي کرد، همان ها که مي گفت مثل برادار خودش بودند و مثل بردار، خواهر، مادر و خاله بازيکنان تيم ملي....
*اصغر حاجيلو؛ چسب عشق
افشين قطبي در اين سال ها واژه ها و صفت هاي جالبي مانند crazy و بازيکن تشنه و گرسنه را در کارنامه دارد، در گودباي پارتي خود لقب بسيار حالب تري به اصغر حاجيلو سرپرست تيم ملي داد؛ «چسب عشق!» او که نمي دانست عشق به حاجيلو را در چه جملاتي خلاصه کند، يکي يکي حرف هاي جالب را پشت سر هم رديف مي کرد: «او چسب عشق است. يکجوري داستان مي گويد و چيزها را تعريف مي کند که آدم خيلي خوشش مي آيد. حاجيلو براي بازيکنان تيم ملي هم مثل پدر، مادر، خاله، بردار و خواهر است!» افشين قطبي در ميان تشکرهاي بي انتهايش، از مادر خود و همچنين دايي اش هم تشکر کرد: «بايد دست مادرم را ببوسم که خيلي براي من زحمت کشيد. من اگر اين اخلاق را دارم به خاطر چيزهايي است که از پدر و مادرم ياد گرفته ام. من خوشبختم که مادرم معلم کلاس اول من هم بود.» سرمربي تيم ملي در ميان انبوه تشکرها بايد از خودش هم تشکر مي کرد، از چيزي که به قول خودش به فوتبال ايران هديه داد: «من يک چيز جديد به فوتبال ايران آوردم که فکر مي کنم آن اخلاق و همين شور و اشتياق بود.»
*منصوريان: قطبي بردها را به اسمش خودش مي زد!
ميکروفن خاموش نمي شد. افشين قطبي که از کنار آن نمي جنبيد، اسکويي گزارشگر راديو و اجرا کننده برنامه گودباي پارتي هم ميهمانان مهم مجلس را يکي يکي براي سخنراني فرا مي خواند. تمام حرف ها قابل پيش بيني بود، الا حرف هاي عليرضا منصوريان دستيار قطبي. او بدون رودربايستي و به صورت غلافلگير کننده اي حرف هاي جالبي به زبان آورد: «من امشب مي خواهم بي پرده يکسري مسايل را بيان کنم. وقتي آقاي قطبي به من پيشنهاد داد که به تيم ملي بيايم به برخي از دوستان زنگ زدم. آنها به من گفتند اگر به تيم ملي بروي اين آدم تو را نابود مي کند. به دوستان نزديک افشين هم زنگ زدم تا مشورت کنم. آنها هم گفتند نرو که نابود مي شوي. افشين عادت دارد تمام بردها را به نام خودش بزند و شکست ها را به اسم تو. ولي من تصميم گرفتم بيايم و الان واقعا خوشحالم افشين به چشم يک بردار به من نگاه مي کند. واقعا خدا را شکر ي کنم يک نيم نگاهي به من انداخت و توانستم با اين تيم کار کنم.» منصوريان با احساسات لبريز شده است، دستي به سر بي مويش کشيد و تمام حرف هايش را بيرون ريخت: «افشين قطبي در اين مدت به من خيلي تقلب رساند. او بعد از تمرينات من را کنار مي کشد و خيلي از نکات را مي گويد. بايد از بيوتر هم تشکر کنم. هر چند زبان او را نمي فهمم ولي يکسري چيزها را به من مي گويد. کار با چنين تيمي من را وارد يک مسير تازه کرد چون در پاس همدان يک عقبگردي داشتم.»
*گودباي پارتي دوم در هتل آکادمي
جاي خيلي ها خالي بود، مثل مسئولان فدراسيون فوتبال. اما گودباي پارتي افشين قطبي مراسمي رسمي نبود، در حد يک مخفل دوستانه. صدار محرابي يکي از مسئولين برگزار کننده اين مراسم مي گويد: «خب، ما از فدراسيون تنها آقاي کفاشيان را دعوت کرده بوديم که منتهي او گفت کار دارد و نمي تواند بيايد.» از بين اعضاي بنياد دل شير هم کسي نبود، حتي دوستان نزديک افشين قطبي. مصطفي زماني بازيگر نقش حضرت يوسف در سريال يوسف پيامبر، نيکي کريمي و هنگامه قاضياني سه بازيگير مطرح سينما که عضو اين بنياد هستند هر کدام به دلايلي نتواسنتد به رستوران شيک تيس واقع در فرشته برند. اين رستوران که در واقع پاتوق اغلب ستاره هاي مطرح سينما و فوتبال است، حتي با غيبت اين ميهمان ها شب شلوغي را پشت سر گذاشت. اعضاي بنياد دل شير براي اينکه نشان دهند مشکلي با حضور در گود باي پارتي افشين قطبي ندارند، بعد از مراسم در حالي که ساعت از 30 دقيقه بامداد گذشته بود خود را به هتل آمادمي محل اردوي تيم ملي رساندند تا با قطبي وداع آخر را صورت دهند. برخي از بازيکنان تيم ملي هم مانند نکونام و مسعود شجاعي که به دليل خستگي از سفر طولاني خود نتوانستند به رستوارن تيس بروند، در لابي همين هتل به جمع اعضاي بنياد دل شير پيوستند تا گودباي پارتي ديگري هم در آکادمي برگزار شود. در مراسم اصلي، 9 تن از بازيکنان تيم ملي حضور داشتند. ايمان مبعلي، پژمان منتظري، محمد رضا خلتعبري، فرشيد کريمي، قاسم حدادي فر، شهاب گردان، عليرضا حقيقي، محمد غلامي و کريم انصاري فرد 9 بازيکن تيم ملي بودند که خود را به مراسم رساندند و لوح تقدير به اضافه نيم سکه خود را تحويل گرفتند. آن ها هم که نبودند در هتل آکادمي لوح هاي خود را از دست قطبي گرفتند. کريمي، زماني و قاضياني هم از اين لوح هاي تقدير بي نصيب نمانند و از دست قطبي، بابت زحمت هايي که براي بنياد کشيدند و همواره حامي او بودند لوح خود را گرفتند.
*بابا شاه و بلد الملک تيم ملي را قهرمان کردند!
افشين قطبي خيلي دير راه بيزنيس در ايران ياد گرفت. او وقتي با دست باني اصلي برگزاري مراسم گودباي پارتي را نشان داد گفت: «نمي دانم بگويم خوشحالم يا ناراحت ولي آقاي هاشمي را خيلي دير پيدا کردم.» فکر اقتصادي قطبي براي برگزاري مراسم هاي اخير مانند پاکسازي کوه، حضور در مسابقه دو و ميداني و ... او را به اين فکر انداخت تا با حمايت شرکت نفت سپاهان، شرکت منياتور و بنياد دل شير گودباي پارتي خود را برگزار کند. از بين بازيگران سينما چهره هايي مانند رضا عطاران، هادي کاظمي(بازيگر طنز و نقش بابا شاه در قهوه تلخ) و عارف لرستاني (نقش بلد الملک در قهوه تلخ) حضور داشتند. کاظمي که کلا هيچ سنخيتي با فوتبال ندارد اما برعکس لرستاني خوره فوتبال است. اين دو هر کدام يک پيراهن تيم ملي را در مراسم دريافت کردند و پشت تريبون رفتند. اول نوبت لرستاني بود: «من خودم فوتبال بازي مي کنم و در تيم هنرمندان عضو هستم. جلوي خيلي از بازيکنان معروف هم بازي کرده ام که خوشبختانه هميشه هواي من را داشته اند.» او که عاشق قطبي است، نيم نگاهي به سرمربي تيم ملي انداخت: «من واقعا ناراحتم که او دارد از بين ما مي رود. به نظر من مسئولين فوتبال بايد آقاي قطبي را نگه داشته باشند. هنوز هم دير نيست. مي توانند نظرشان را عوض کنند.» او از کرامات قطبي هم گفت: «ايشان خيلي با اخلاق است و من واقعا علاقه زيادي به او دارم.» دست آخر هم نوبت به جام ملت ها رسيد و پيشگويي لرستاني: «من پيشاپيش قهرماني تيم ملي را در اين مسابقات به آقاي قطبي تبريک مي گويم.» او که حرف هايش را تمام کرد نوبت به کاظمي رسيد، کسي که البته توضيح داد نه عاشق رنگ آبي است و نه قرمز: «من هيچوقت به يکي از اين دو رنگ علاقه نداشتم. عاشق تيم ملي هستم و تيم ملي و قطبي را عشق است.» او هم از قطبي تشکر کرد به خاطر حضور در مراسم گودباي پارتي: «من عالقه خاصي به او دارم چون واقعا آدم با اخلاقي است. شک ندارم تيم ملي با او قهرمان جام ملت ها مي شود.»
باقري: من بلد نيستم حرف بزنم
کريم باقري يکي از ميهمان هاي ويژه بود، با آن چهره ساده و بي آلايشش. او که با حضور خود مراسم را تحت تاثير قرار داد، در لحظه اي که قطبي رفته بود به ميهمانان سرک بکشد جاي او نشست! باقري که در بخشي از مراسم دعوت شد تا سخنراني کند چند دقيقه طول کشيد تا به اصرارها پاسخ مثبت بدهد: «والا شما من را مي شناسيد، بلد نيستم حرف بزنم!» او مکثي کرد و ادامه داد: «خيلي خوشحالم اينجا هستم و اميدوارم بتوانم در جام ملت ها کنار تيم باشم و يک کمک جزئي بکنم.»